سوره مؤمنون

مؤمنون
< حج - نور >
شماره سوره ۲۳
جزء ۱۸
نزول
ترتیب نزول ۷۴
مکی/مدنی مکی
اطلاعات آماری
تعداد آیات ۱۱۸
تعداد کلمات ۱۰۵۵
تعداد حروف ۴۴۸۶

سوره مؤمنون بیست و سومین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء ۱۸ قرآن جای دارد. این سوره به دلیل اشاره به ۱۵ صفت از صفات مؤمنان، مؤمنون نامیده شده است. رویگردانی از کار و سخن بیهوده، پیشتاز بودن در کارهای خیر، اشاره به داستان حضرت موسی(ع) و حضرت نوح(ع)، خلقت انسان و معاد از مباحث این سوره است.

آیات ۹۹ و ۱۰۰ درباره آرزوی کافران هنگام مرگ برای بازگشت به دنیا و انجام اعمال صالح از آیات مشهور سوره مؤمنون است. در فضیلت تلاوت این سوره آمده، فرشتگان الهی قاری این سوره را به راحتی و آسایش در روز قیامت و دست‌یابی به آنچه مایه چشم روشنی آنها هنگام نزول فرشته مرگ است، بشارت می‌دهند.

معرفی

و بگو «پرودگارا، ببخشای و رحمت کن [که] تو بهترینِ بخشایندگانی» (آیه ۱۱۸)

نامگذاری

این سوره را مؤمنون نامیده‌اند؛ چون با اشاره به رستگاری مؤمنان در نخستین آیه(قد افلح المؤمنون) آغاز می‌شود سپس به ۱۵ صفت از اوصاف آنان در ۱۶ آیه اشاره کرده است. برخی نیز این سوره را عبارت ابتدایی نخستین آیه «قد افلح» نامیده‌اند.

ترتیب و محل نزول

سوره مؤمنون جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، هفتاد و چهارمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، بیست و سومین سوره است و در جزء هجدهم قرآن جای دارد.

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره مؤمنون ۱۱۸ آیه، ۱۰۵۵ کلمه و ۴۴۸۶ حرف دارد و از نظر حجمی جزو سوره‌های متوسط و اندکی کمتر از نیم جزء قرآن است. ویژگی مهم این سوره را بیان سرانجام مؤمنان و کافران دانسته‌اند به همین دلیل واژه «فلاح» برای اشاره به رستگاری مؤمنان و عدم رستگاری کافران در آیات آغازین و پایانی این سوره استفاده شده است.

محتوا

علامه طباطبایی ایمان به خدا و روز قیامت، بیان صفات پسندیده مؤمنان و رذائل اخلاقی کافران، مژده‌ها و بیم‌های خداوند به مؤمنان و کافران و بلاهایی نازل شده بر امت‌های گذشته از دوران نوح(ع) تا عیسی(ع) را از مباحث اصلی سوره مؤمنون می‌داند.

تفسیر نمونه محتوای سوره مؤمنون را مجموعه‌ای از درس‌های اعتقادی و عملی و مسائل بیدارکننده و بیان خط سیر مؤمنان از آغاز تا پایان دانسته و موضوعات آن را در چند بخش زیر خلاصه کرده است:

  • بیان صفات پسندیده مؤمنان در ۱۶ آیه (آیات ۱ تا ۱۱ و ۵۷ تا ۶۱)؛
  • اشاره به نشانه‌های مختلف خداشناسی و آیات آفاقی و انفسی پروردگار در پهنه عالم هستی؛
  • بیان سرگذشت جمعی از پیامبران همچون نوح، هود، موسی و عیسی(ع)؛
  • هشدارهای تند و کوبنده به مستکبران؛
  • مطالبی درباره معاد؛
  • اشاره به حاکمیت خداوند بر عالم هستی؛
  • سخن از قیامت، حساب، جزا و پاداش نیکوکاران و کیفر بدکاران؛
  • بیان هدف آفرینش انسان.
 
 
 
 
 
 
 
 
رستگاری اهل ایمان و هلاکت مشرکان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خاتمه؛ آیه ۱۱۸
درخواست رحمت و مغفرت از خدا
 
گفتار چهارم؛ آیه ۹۹-۱۱۷
هلاکت و بدبختی مشرکان در آخرت
 
گفتار سوم؛ آیه ۵۲-۹۸
گمراهی و انحراف مشرکان، عامل هلاکت آنها
 
گفتار دوم؛ آیه ۲۳-۵۱
نجات اهل ایمان و هلاکت مشرکان در دنیا
 
گفتار اول؛ آیه ۱-۲۲
رستگاری اهل ایمان در آخرت
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب اول؛ آیه ۹۹-۱۰۰
پشیمانی مشرکان در لحظه مرگ
 
مطلب اول؛ آیه ۵۲-۵۴
انحراف مشرکان از مسیر توحید
 
مطلب اول؛ آیه ۲۳-۳۰
نجات پیروان حضرت نوح و هلاکت دشمنانش
 
مطلب اول؛ آیه ۱-۱۱
ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری مؤمنان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب دوم؛ آیه ۱۰۱-۱۰۴
کیفیت عذاب مشرکان در آخرت
 
مطلب دوم؛ آیه ۵۵-۶۲
ثروت مشرکان نشانه حمایت خدا از آنان نیست
 
مطلب دوم؛ آیه ۳۱-۴۱
نجات صالح و هلاکت قوم ثمود
 
مطلب دوم؛آیه ۱۲-۲۲
ضرورت ایمان به مدبر جهان هستی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب سوم؛ آیه ۱۰۵-۱۱۷
سخنان عتاب‌آمیز خدا به مشرکان در قیامت
 
مطلب سوم؛ آیه ۶۳-۶۷
عذاب کافران مترف به خاطر بی‌توجهی به احکام الهی
 
مطلب سوم؛ آیه ۴۲-۴۴
هلاکت کافران امت‌های دیگر
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب چهارم؛ آیه ۶۸-۷۴
عذاب کافران به خاطر لجاجت در برابر پیامبر خدا
 
مطلب چهارم؛ آیه ۴۵-۴۹
نجات پیروان حضرت موسی و هلاکت فرعونیان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب پنجم؛ آیه ۷۵-۷۷
کافران با عذاب‌های الهی بیدار نمی‌شوند
 
مطلب پنجم؛ آیه ۵۰
یاری خدا به حضرت عیسی و مادرش
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب ششم؛ آیه ۷۸-۹۰
گمراهی مشرکان به خاطر انکار معاد
 
مطلب ششم؛ آیه ۵۱
عنایات خدا نسبت به همه پیامبران
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب هفتم؛ آیه ۹۱-۹۲
نادرستی شرک به خدا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مطلب هشتم؛ آیه ۹۳-۹۸
پناه‌بردن پیامبر به خدا از دچار شدن به فرجام مشرکان
 
 
 
 


روایت‌ها و داستان‌های تاریخی

  • رسالت نوح، امر به ساخت کشتی، گردآوردن جانوران در کشتی، طوفان و هلاکت ستمکاران، (آیه‌های ۲۳-۲۹)
  • رسالت صالح و تکذیب قوم و نزول عذاب بر آنان، (آیه‌های ۳۱-۴۱)
  • رسالت موسی و هارون، دعوت فرعون، تکذیب کردن موسی و هلاکت فرعونیان (آیه‌های ۴۵-۴۹)
  • آیت بودن مریم و عیسی (آیه ۵۰)

شأن نزول برخی آیات

برای دو آیه ۲ و ۷۶ سوره مؤمنون شأن نزول روایت شده است.

خشوع در هنگام نماز

در برخی روایات آمده است پیامبر(ص) هنگام نماز چشم به آسمان می‌دوخت تا اینکه آیه دوم سوره مؤمنون«الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ همانان كه در نمازشان فروتنند» نازل شد که سر به پایین انداخت و دیده بر زمین دوخت.به گفته نویسنده تفسیر المیزان خشوع حالتی است قلبی و درونی. ولی این صفت قلبی به صورت مَجازی برای امور دیگر مثل اعضای بدن هم به کار می‌رود. چنان‌که در آیه ۱۰۸ سوره طه گفته است که صداها در روز قیامت خاشع می‌شوند.

قحطی در اثر بی‌دینی

از ابن عباس روایت شده مسلمانان شخصی به نام ثمامة بن اثال را اسیر کرده، نزد پیامبر آوردند و او مسلمان شد و پس از آزادی به یمن برگشت و راه کاروان‌های خواربار مکه را سد کرد که این کار او باعث قحطی در میان قریش شد و مجبور به خوردن عِلهِز (مخلوطی از کُرْک و خون شتر) شدند. ابوسفیان نزد پیامبر(ص) آمد و گفت ای محمد به خدا و خویشاوندیمان سوگند مگر نه اینکه ادعا می‌کنی رحمة للعالمین هستنی؟ پیامبر جواب داد بلی. ابوسفیان گفت پدران ما را با شمشیر کشتی و پسران ما را با گرسنگی. در جواب این ادعای ابوسفیان آیه ۷۶ سوره مؤمنون « وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَ‌بِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّ‌عُونَ؛ و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى‌] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند.» نازل شد و قحطی و گرسنگی را به بی‌دینی و استکبار آنها مرتبط دانست.

آیات مشهور

آیات ۱تا۱۱

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ...الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

آیات اول تا هشتم این سوره برخی ازصفات و ویژگی‌های مومنان را بیان کرده‌است و بیانگر این واقعیت است که صفت ایمان آن گاه واقعی است که دارای آثار و لوازم مرتبط با خودش باشد تا بتوان از آن انتظار نتیجه مطلوبش را که همان فلاح و رستگاری داشت. در قرآن کریم یازده مورد كلمه‌ى فلاح (رستگارى) با كلمه‌ى «لَعَلَّ» (شايد) همراه است: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ولی در سه سوره به صورت حتمی ذکر شده ۱- سوره مؤمنون آیه ۱ ۲- سوره اعلی آیه ۱۴ (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّىٰ ۳- سوره شمس آیه ۹(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا) از مقايسه اين سه مورد با يكديگر، روشن مى‌شود كه ايمان و تزكيه داراى جوهر واحدى هستند. در روایتی از امام کاظم(ع) است که آیات یکم تا یازدهم سوره مومنون در باره پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا وامام حسن و امام حسین(ع) نازل شده‌است.در روایتی دیگر امام صادق(ع) از پدرانشن نقل کرده که امام علی (ع) پس از ولادت و خارج شدن همراه مادرش فاطمه بنت اسد از کعبه در نخستین دیدار با رسول خدا(ص) تبسمی کرد و به حضرت به عنوان رسول خدا سلام داد وآیات یکم تا یازدهم سوره مومنون را تلاوت کرد.

آیات ۹۹ و ۱۰۰

«حَتَّیٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَ‌بِّ ارْ‌جِعُونِ ﴿۹۹﴾ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَ‌کتُ ۚ کلَّا ۚ إِنَّهَا کلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِن وَرَ‌ائِهِم بَرْ‌زَخٌ إِلَیٰ یوْمِ یبْعَثُونَ﴿۱۰۰﴾»
 ((کافران در جهل و غفلتند) تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها، مرا به دنیا بازگردانید.شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او می‌گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته‌است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!)

این آیات حال مشرکان و بدکاران را هنگام رویارو شدن با مرگ توصیف می‌کند. در این هنگام پرده‌ها از دیدگان آنان کنار می‌رود و گویی سرنوشت خود را با چشم می‌بینند و واقف بر عواقب رفتار خود می‌گردند. به همین خاطر از پروردگار خود می‌خواهند تا آنها را به زندگی مجدد برگرداند تا جبران عمل کنند، اما قانون آفرینش چنین اجازه‌ای را به هیچ‌کس نمی‌دهد و راه بازگشتی وجود ندارد. علامه طباطبایی در المیزان دو احتمال درباره جمله ای که انسان مشرک هنگام مرگ می‌گوید: «رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت » ذکر کرده ۱- منظور اموالی است که در دنیا رها کرده‌است و منظور از عمل صالح انفاق اموالش در راه‌های خیر و احسان و رضایت الهی است. ۲- منظور دنیایی است که رهایش کرده و منظور از عمل صالح نماز و روزه وحج و... و نیز عبادات مالی است. وی هم چنان احتمال نخست را خوب ولی ظهور احتمال دوم را بیشتر دانسته‌است. نکته ظریفی در تفسیر نور در باره تقاضای بازگشت به دنیا ازسوی مشرکان است و آن این که تقاضاى بازگشت از سوى كفّار جدى است ولى قول آنان در مورد صالح شدن مشكوك است. چون واژه (لَعَلِّي ) که به معنی شاید است استفاده کرده‌اند«لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ». برزخ در لغت به معنای چیزی است که میان دو چیز قرار می‌گیرد و مانع رسیدن آن دو به هم می‌شود چنان چه در آیه ۲۰ سوره الرحمان به همین معناست بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ ترجمه: و میان آن دو دریا(ی شور وشیرین) برزخ و فاصله‌ای است که تجاوز به حدود یکدیگر نمی‌کنند.) منظور از (وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ ترجمه: و در برابر آنها عالم برزخ است. این است که برزخ پیش روی آنها و در انتظار آنهاست و بر آنان احاطه دارد و منظور از برزخ همان عالم قبر یا عالم مثال است که انسان پس از مرگش تا قیامت در آن زندگی می‌کند.

آیه پایانی سوره

وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ(ترجمه:و بگو: بارالها، بیامرز و ببخشای و تو بهترین بخشندگان عالم وجودی. )

آیه پایانی سوره دربردارنده مأموریت پیامبر(ص) از سوی خداوند است که همان دعای مؤمنان در دنیا را که در آیه ۱۰۹ بود بگوید إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (ترجمه: آرى، گروهى از بندگان من مى‌گفتند: اى پروردگار ما، ایمان آورديم؛ ما را بيامرز، و بر ما رحمت آور كه تو بهترين رحمت آورندگانى.) وپیامبر(ص) با این دعا یادآور شود که پاداش مومنان در قیامت به پاس صبری که کرده‌اند رستگاری و سعادتمندی و کامیابی است. این آیه که پایان بخش سوره است در واقع تکرار مضمون همان آیه نخست سوره است که فرمود: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ترجمه: به راستى كه مؤمنان رستگار شدند.

آیات الاحکام

فقها از برخی آیات سوره مؤمنون مانند آیه ۵، ۶، ۷، ۸ و ۵۱ برای استنباط احکام فقهی استفاده کرده‌اند. آیاتی که یا حکم شرعی در آن وجود دارد یا در فرآیند استنباط احکام مورد استفاده قرار می‌گیرند، آیات الاحکام خوانده می‌شوند. آیات الاحکام سوره مؤمنون درباره رعایت خضوع در نماز، حفظ عورت، حلیت منافع حیوانات و لزوم وفای به عهد است.

شماره آیهمتنبابموضوع
۲الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَنمازرعایت خضوع و خشوع در نماز
۳وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِ‌ضُونَمکاسب محرمهاجتناب از لغو و لهو
۵-۷وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُ‌وجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ...ازدواجحفظ عورت
۸وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَ‌اعُونَلزوم وفای به عهد
۲۱وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَ‌ةً ۖ نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَ‌ةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَاطعمه و اشربهمنافع حیوانات
۵۱يَا أَيُّهَا الرُّ‌سُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌاطعمه و اشربهحلیت خوردن طیبات

فضیلت و خواص

در فضیلت تلاوت سوره مؤمنون از پیامبر(ص) روایت شده هر کس این سوره را قرائت نماید فرشتگان الهی او را به راحتی و آسایش در روز قیامت و دست‌یابی به آنچه مایه چشم روشنی آنها هنگام نزول فرشته مرگ باشد، بشارت می‌دهند. از امام صادق(ع) نیز آمده است اگر کسی سوره مؤمنون را تلاوت کند خداوند آخر کار او را به سعادت و خوشبختی ختم می‌کند و اگر همواره در روزهای جمعه بر قرائت سوره مؤمنون مداومت ورزد جایگاه او در بهشت خواهد بود.

همچنین ببینید: فضائل سور

متن و ترجمه

مـتـن ترجمه
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١﴾ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿٢﴾ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِ‌ضُونَ ﴿٣﴾ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿٤﴾ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُ‌وجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿٥﴾ إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ‌ مَلُومِينَ ﴿٦﴾ فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَ‌اءَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿٧﴾ وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَ‌اعُونَ ﴿٨﴾ وَالَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿٩﴾ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْوَارِ‌ثُونَ ﴿١٠﴾ الَّذِينَ يَرِ‌ثُونَ الْفِرْ‌دَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿١١﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ ﴿١٢﴾ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَ‌ارٍ‌ مَّكِينٍ ﴿١٣﴾ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ‌ ۚ فَتَبَارَ‌كَ اللَّـهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴿١٤﴾ ثُمَّ إِنَّكُم بَعْدَ ذَٰلِكَ لَمَيِّتُونَ ﴿١٥﴾ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ ﴿١٦﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَ‌ائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ ﴿١٧﴾وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ‌ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْ‌ضِ ۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُ‌ونَ ﴿١٨﴾ فَأَنشَأْنَا لَكُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَّكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَ‌ةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿١٩﴾ وَشَجَرَ‌ةً تَخْرُ‌جُ مِن طُورِ‌ سَيْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآكِلِينَ ﴿٢٠﴾ وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَ‌ةً ۖ نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَ‌ةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿٢١﴾ وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ ﴿٢٢﴾ وَلَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَيْرُ‌هُ ۖ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿٢٣﴾ فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِن قَوْمِهِ مَا هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ يُرِ‌يدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَـٰذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿٢٤﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا رَ‌جُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَ‌بَّصُوا بِهِ حَتَّىٰ حِينٍ ﴿٢٥﴾ قَالَ رَ‌بِّ انصُرْ‌نِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿٢٦﴾ فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ‌نَا وَفَارَ‌ التَّنُّورُ‌ ۙ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ ۖ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا ۖ إِنَّهُم مُّغْرَ‌قُونَ ﴿٢٧﴾ فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٢٨﴾ وَقُل رَّ‌بِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَ‌كًا وَأَنتَ خَيْرُ‌ الْمُنزِلِينَ ﴿٢٩﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ وَإِن كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴿٣٠﴾ ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْ‌نًا آخَرِ‌ينَ ﴿٣١﴾ فَأَرْ‌سَلْنَا فِيهِمْ رَ‌سُولًا مِّنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَيْرُ‌هُ ۖ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿٣٢﴾ وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَ‌ةِ وَأَتْرَ‌فْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَـٰذَا إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَ‌بُ مِمَّا تَشْرَ‌بُونَ ﴿٣٣﴾ وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرً‌ا مِّثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُ‌ونَ ﴿٣٤﴾ أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَ‌ابًا وَعِظَامًا أَنَّكُم مُّخْرَ‌جُونَ ﴿٣٥﴾ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ﴿٣٦﴾ إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿٣٧﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا رَ‌جُلٌ افْتَرَ‌ىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ ﴿٣٨﴾ قَالَ رَ‌بِّ انصُرْ‌نِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿٣٩﴾ قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ ﴿٤٠﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً ۚ فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٤١﴾ ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قُرُ‌ونًا آخَرِ‌ينَ ﴿٤٢﴾ مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُ‌ونَ ﴿٤٣﴾ ثُمَّ أَرْ‌سَلْنَا رُ‌سُلَنَا تَتْرَ‌ىٰ ۖ كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّ‌سُولُهَا كَذَّبُوهُ ۚ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ ۚ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿٤٤﴾ ثُمَّ أَرْ‌سَلْنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَارُ‌ونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿٤٥﴾ إِلَىٰ فِرْ‌عَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُ‌وا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ ﴿٤٦﴾ فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَ‌يْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ﴿٤٧﴾ فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ ﴿٤٨﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿٤٩﴾ وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْ‌يَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَىٰ رَ‌بْوَةٍ ذَاتِ قَرَ‌ارٍ‌ وَمَعِينٍ ﴿٥٠﴾ يَا أَيُّهَا الرُّ‌سُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿٥١﴾ وَإِنَّ هَـٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَ‌بُّكُمْ فَاتَّقُونِ ﴿٥٢﴾ فَتَقَطَّعُوا أَمْرَ‌هُم بَيْنَهُمْ زُبُرً‌ا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِ‌حُونَ ﴿٥٣﴾ فَذَرْ‌هُمْ فِي غَمْرَ‌تِهِمْ حَتَّىٰ حِينٍ ﴿٥٤﴾ أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ ﴿٥٥﴾ نُسَارِ‌عُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَ‌اتِ ۚ بَل لَّا يَشْعُرُ‌ونَ ﴿٥٦﴾ إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَ‌بِّهِم مُّشْفِقُونَ ﴿٥٧﴾ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَ‌بِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ﴿٥٨﴾ وَالَّذِينَ هُم بِرَ‌بِّهِمْ لَا يُشْرِ‌كُونَ ﴿٥٩﴾ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَ‌بِّهِمْ رَ‌اجِعُونَ ﴿٦٠﴾ أُولَـٰئِكَ يُسَارِ‌عُونَ فِي الْخَيْرَ‌اتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿٦١﴾ وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۖ وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ ۚ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿٦٢﴾ بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَ‌ةٍ مِّنْ هَـٰذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَٰلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ﴿٦٣﴾ حَتَّىٰ إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَ‌فِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُ‌ونَ ﴿٦٤﴾ لَا تَجْأَرُ‌وا الْيَوْمَ ۖ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُ‌ونَ ﴿٦٥﴾ قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ ﴿٦٦﴾ مُسْتَكْبِرِ‌ينَ بِهِ سَامِرً‌ا تَهْجُرُ‌ونَ ﴿٦٧﴾ أَفَلَمْ يَدَّبَّرُ‌وا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿٦٨﴾ أَمْ لَمْ يَعْرِ‌فُوا رَ‌سُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُ‌ونَ ﴿٦٩﴾ أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ ۚ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُ‌هُمْ لِلْحَقِّ كَارِ‌هُونَ ﴿٧٠﴾ وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْ‌ضُ وَمَن فِيهِنَّ ۚ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِ‌هِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِ‌هِم مُّعْرِ‌ضُونَ ﴿٧١﴾ أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْ‌جًا فَخَرَ‌اجُ رَ‌بِّكَ خَيْرٌ‌ ۖ وَهُوَ خَيْرُ‌ الرَّ‌ازِقِينَ ﴿٧٢﴾ وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَىٰ صِرَ‌اطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٧٣﴾ وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَ‌ةِ عَنِ الصِّرَ‌اطِ لَنَاكِبُونَ ﴿٧٤﴾ وَلَوْ رَ‌حِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ‌ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿٧٥﴾ وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَ‌بِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّ‌عُونَ ﴿٧٦﴾ حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿٧٧﴾ وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ‌ وَالْأَفْئِدَةَ ۚ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُ‌ونَ ﴿٧٨﴾ وَهُوَ الَّذِي ذَرَ‌أَكُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُ‌ونَ ﴿٧٩﴾ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ‌ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿٨٠﴾ بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿٨١﴾ قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَ‌ابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٨٢﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ‌ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾ قُل لِّمَنِ الْأَرْ‌ضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨٤﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُ‌ونَ ﴿٨٥﴾ قُلْ مَن رَّ‌بُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَ‌بُّ الْعَرْ‌شِ الْعَظِيمِ ﴿٨٦﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ ۚ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿٨٧﴾ قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ‌ وَلَا يُجَارُ‌ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٨٨﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّـهِ ۚ قُلْ فَأَنَّىٰ تُسْحَرُ‌ونَ ﴿٨٩﴾ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿٩٠﴾ مَا اتَّخَذَ اللَّـهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَـٰهٍ ۚ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَـٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٩١﴾ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِ‌كُونَ ﴿٩٢﴾ قُل رَّ‌بِّ إِمَّا تُرِ‌يَنِّي مَا يُوعَدُونَ ﴿٩٣﴾ رَ‌بِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٩٤﴾ وَإِنَّا عَلَىٰ أَن نُّرِ‌يَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُ‌ونَ ﴿٩٥﴾ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ ۚ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﴿٩٦﴾ وَقُل رَّ‌بِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿٩٧﴾ وَأَعُوذُ بِكَ رَ‌بِّ أَن يَحْضُرُ‌ونِ ﴿٩٨﴾ حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَ‌بِّ ارْ‌جِعُونِ ﴿٩٩﴾ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَ‌كْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِن وَرَ‌ائِهِم بَرْ‌زَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٠٠﴾ فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ‌ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿١٠١﴾ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿١٠٢﴾ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَـٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُ‌وا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿١٠٣﴾ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ‌ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ ﴿١٠٤﴾ أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾ قَالُوا رَ‌بَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾ رَ‌بَّنَا أَخْرِ‌جْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾ قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾ إِنَّهُ كَانَ فَرِ‌يقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَ‌بَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ‌ لَنَا وَارْ‌حَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ‌ الرَّ‌احِمِينَ ﴿١٠٩﴾ فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِ‌يًّا حَتَّىٰ أَنسَوْكُمْ ذِكْرِ‌ي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ ﴿١١٠﴾ إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُ‌وا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿١١١﴾ قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ عَدَدَ سِنِينَ ﴿١١٢﴾ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ ﴿١١٣﴾ قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا ۖ لَّوْ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿١١٤﴾ أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْ‌جَعُونَ ﴿١١٥﴾ فَتَعَالَى اللَّـهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ۖ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ رَ‌بُّ الْعَرْ‌شِ الْكَرِ‌يمِ ﴿١١٦﴾ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ لَا بُرْ‌هَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَ‌بِّهِ ۚ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُ‌ونَ ﴿١١٧﴾ وَقُل رَّ‌بِّ اغْفِرْ‌ وَارْ‌حَمْ وَأَنتَ خَيْرُ‌ الرَّ‌احِمِينَ ﴿١١٨﴾
به نام خداوند رحمتگر مهربانِ
به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، (۱) همانان كه در نمازشان فروتنند، (۲) و آنان كه از بيهوده رويگردانند، (۳) و آنان كه زكات مى‌پردازند، (۴) و كسانى كه پاكدامنند، (۵) مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‌اند، كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست. (۶) پس هر كه فراتر از اين جويد، آنان از حد درگذرندگانند. (۷) و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى‌كنند، (۸) و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى‌نمايند، (۹) آنانند كه خود وارثانند، (۱۰) همانان كه بهشت را به ارث مى‌برند و در آنجا جاودان مى‌مانند. (۱۱) و به يقين، انسان را از عصاره‌اى از گِل آفريديم. (۱۲) سپس او را [به صورت‌] نطفه‌اى در جايگاهى استوار قرار داديم. (۱۳) آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم. پس آن علقه را [به صورت‌] مضغه گردانيديم، و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم، آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است. (۱۴) بعد از اين [مراحل‌] قطعاً خواهيد مُرد. (۱۵) آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد. (۱۶) و به راستى [ما] بالاى سر شما هفت راه [آسمانى‌] آفريديم و از [كار] آفرينش غافل نبوده‌ايم. (۱۷)و از آسمان، آبى به اندازه [معيّن‌] فرود آورديم، و آن را در زمين جاى داديم، و ما براى از بين بردن آن مسلّماً تواناييم. (۱۸) پس براى شما به وسيله آن باغهايى از درختان خرما و انگور پديدار كرديم كه در آنها براى شما ميوه‌هاى فراوان است و از آنها مى‌خوريد. (۱۹) و از طور سينا درختى برمى‌آيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است. (۲۰) و البته براى شما در دامها[ى گلّه درس‌] عبرتى است: از [شيرى‌] كه در شكم آنهاست، به شما مى‌نوشانيم، و براى شما در آنها سودهاى فراوان است و از آنها مى‌خوريد. (۲۱) و بر آنها و بر كشتيها سوار مى‌شويد. (۲۲) و به يقين نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس [به آنان‌] گفت: «اى قوم من، خدا را بپرستيد. شما را جز او خدايى نيست. مگر پروا نداريد؟» (۲۳) و اشراف قومش كه كافر بودند گفتند: «اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست، مى‌خواهد بر شما برترى جويد، و اگر خدا مى‌خواست قطعاً فرشتگانى مى‌فرستاد. [ما]در ميان پدران نخستين خود، چنين [چيزى‌] نشنيده‌ايم.» (۲۴) او نيست جز مردى كه در وى [حال‌] جنون است، پس تا چندى در باره‌اش دست نگاه داريد. (۲۵) [نوح‌] گفت: «پروردگارا، از آن روى كه دروغزنم خواندند مرا يارى كن.» (۲۶) پس به او وحى كرديم كه: زير نظر ما و [به‌] وحى ما كشتى را بساز، و چون فرمان ما دررسيد و تنور به فوران آمد، پس در آن از هر نوع [حيوانى‌] دو تا [يكى نر و ديگرى ماده‌] با خانواده‌ات -بجز كسى از آنان كه حكم [عذاب ] بر او پيشى گرفته است- وارد كن، در باره كسانى كه ظلم كرده‌اند با من سخن مگوى، زيرا آنها غرق خواهند شد. (۲۷) و چون تو با آنان كه همراه تواند بر كشتى نشستى بگو: «ستايش خدايى را كه ما را از [چنگ‌] گروه ظالمان رهانيد.» (۲۸) و بگو: «پروردگارا، مرا در جايى پربركت فرود آور [كه‌] تو نيكترين مهمان‌نوازانى.» (۲۹) در حقيقت، در اين [ماجرا] عبرتهايى است، و قطعاً ما آزمايش‌كننده بوديم. (۳۰) سپس، بعد از آنان نسل‌[هايى‌] ديگر پديد آورديم. (۳۱) و در ميانشان پيامبرى از خودشان روانه كرديم كه: خدا را بپرستيد. جز او براى شما معبودى نيست. آيا سرِ پرهيزگارى نداريد؟ (۳۲) و اشراف قومش كه كافر شده، و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند، و در زندگى دنيا آنان را مرفّه ساخته بوديم گفتند: «اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست: از آنچه مى‌خوريد، مى‌خورد؛ و از آنچه مى‌نوشيد، مى‌نوشد. (۳۳) و اگر بشرى مثل خودتان را اطاعت كنيد در آن صورت قطعاً زيانكار خواهيد بود. (۳۴) آيا به شما وعده مى‌دهد كه وقتى مُرديد و خاك و استخوان شديد [باز] شما [از گور زنده‌] بيرون آورده مى‌شويد؟ (۳۵) وه، چه دور است آنچه كه وعده داده مى‌شويد. (۳۶) جز اين زندگانى دنياى ما چيزى نيست. مى‌ميريم و زندگى مى‌كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد. (۳۷) او جز مردى كه بر خدا دروغ مى‌بندد نيست، و ما به او اعتقاد نداريم.» (۳۸) گفت: «پروردگارا، از آن روى كه مرا دروغزن خواندند ياريم كن.» (۳۹) فرمود: «به زودى سخت پشيمان خواهند شد.» (۴۰) پس فرياد [مرگبار] آنان را به حقّ فرو گرفت، و آنها را [چون‌] خاشاكى كه بر آب افتد، گردانيديم. دور باد [از رحمت خدا] گروه ستمكاران. (۴۱) آنگاه پس از آنان نسلهاى ديگرى پديد آورديم. (۴۲) هيچ امّتى نه از اجل خود پيشى مى‌گيرد و نه باز پس مى‌ماند. (۴۳) باز فرستادگان خود را پياپى روانه كرديم. هر بار براى [هدايت‌] امتى پيامبرش آمد، او را تكذيب كردند؛ پس [ما امتهاى سركش را] يكى پس از ديگرى آورديم و آنها را مايه عبرت [و زبانزد مردم‌] گردانيديم. دور باد [از رحمت خدا] مردمى كه ايمان نمى‌آورند. (۴۴) سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم، (۴۵) به سوى فرعون و سران [قوم‌] او، ولى تكبّر نمودند و مردمى گردنكش بودند، (۴۶) پس گفتند: «آيا به دو بشر كه مثل خود ما هستند و طايفه آنها بندگان ما مى‌باشند ايمان بياوريم؟» (۴۷) در نتيجه، آن دو را دروغزن خواندند، پس از زمره هلاك‌شدگان گشتند. (۴۸) و به يقين، ما به موسى كتاب [آسمانى‌] داديم، باشد كه آنان به راه راست روند. (۴۹) و پسر مريم و مادرش را نشانه‌اى گردانيديم و آن دو را در سرزمين بلندى كه جاى زيست و [داراى‌] آب زلال بود جاى داديم. (۵۰) اى پيامبران، از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد، كه من به آنچه انجام مى‌دهيد دانايم. (۵۱) و در حقيقت، اين امّت شماست كه امتى يگانه است، و من پروردگار شمايم؛ پس، از من پروا داريد. (۵۲) تا كار [دين‌]شان را ميان خود قطعه قطعه كردند [و] دسته دسته شدند: هر دسته‌اى به آنچه نزدشان بود، دل خوش كردند. (۵۳) پس آنها را در ورطه گمراهى‌شان تا چندى واگذار. (۵۴) آيا مى‌پندارند كه آنچه از مال و پسران كه بديشان مدد مى‌دهيم، (۵۵) [از آن روى است كه‌] مى‌خواهيم به سودشان در خيرات شتاب ورزيم؟ [نه،] بلكه نمى‌فهمند. (۵۶) در حقيقت، كسانى كه از بيم پروردگارشان هراسانند، (۵۷) و كسانى كه به نشانه‌هاى پروردگارشان ايمان مى‌آورند، (۵۸) و آنان كه به پروردگارشان شرك نمى‌آورند، (۵۹) و كسانى كه آنچه را دادند [در راه خدا] مى‌دهند، در حالى كه دلهايشان ترسان است [و مى‌دانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت، (۶۰) آنانند كه در كارهاى نيك شتاب مى‌ورزند و آنانند كه در انجام آنها سبقت مى‌جويند. (۶۱) و هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى‌كنيم، و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‌گويد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت. (۶۲) [نه،] بلكه دلهاى آنان از اين [حقيقت‌] در غفلت است، و آنان غير از اين [گناهان‌] كردارهايى [ديگر] دارند كه به انجام آن مبادرت مى‌ورزند. (۶۳) تا وقتى خوشگذرانانِ آنها را به عذاب گرفتار ساختيم، بناگاه به زارى درمى‌آيند. (۶۴) امروز زارى مكنيد كه قطعاً شما از جانب ما يارى نخواهيد شد. (۶۵) در حقيقت، آيات من بر شما خوانده مى‌شد و شما بوديد كه همواره به قهقرا مى‌رفتيد. (۶۶) در حالى كه از [پذيرفتن‌] آن تكبّر مى‌ورزيديد و شب هنگام [در محافل خود] بدگويى مى‌كرديد. (۶۷) آيا در [عظمت‌] اين سخن نينديشيده‌اند، يا چيزى براى آنان آمده كه براى پدران پيشين آنها نيامده است؟ (۶۸) يا پيامبر خود را [درست‌] نشناخته و [لذا] به انكار او پرداخته‌اند؟ (۶۹) يا مى‌گويند او جنونى دارد؟ [نه،] بلكه [او] حق را براى ايشان آورده و[لى‌] بيشترشان حقيقت را خوش ندارند. (۷۰) و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى مى‌كرد، قطعاً آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى‌شد. [نه!] بلكه يادنامه‌شان را به آنان داده‌ايم، ولى آنها از [پيروى‌] يادنامه خود رويگردانند. (۷۱) يا از ايشان مزدى مطالبه مى‌كنى؟ و مزد پروردگارت بهتر است، و اوست كه بهترين روزى‌دهندگان است. (۷۲) و در حقيقت، اين تويى كه جدّاً آنها را به راه راست مى‌خوانى. (۷۳) و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، از راه [درست‌] سخت منحرفند. (۷۴) و اگر ايشان را ببخشاييم، و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده‌] است برطرف كنيم، در طغيان خود كوردلانه اصرار مى‌ورزند. (۷۵) و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى‌] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند. (۷۶) تا وقتى كه درى از عذاب دردناك بر آنان گشوديم، بناگاه ايشان در آن [حال‌] نوميد شدند. (۷۷) و اوست آن كس كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد. چه اندك سپاسگزاريد. (۷۸) و اوست آن كس كه شما را در زمين پديد آورد، و به سوى اوست كه گرد آورده خواهيد شد. (۷۹) و اوست آن كس كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند، و اختلاف شب و روز از اوست. مگر نمى‌انديشيد؟ (۸۰) [نه،] بلكه آنان [نيز] مثل آنچه پيشينيان گفته بودند، گفتند. (۸۱) گفتند: «آيا چون بميريم و خاك و استخوان شويم، آيا واقعاً باز ما زنده خواهيم شد؟ (۸۲) درست همين را قبلاً به ما و پدرانمان وعده دادند. اين جز افسانه‌هاى پيشينيان [چيزى‌] نيست.» (۸۳) بگو: «اگر مى‌دانيد [بگوييد] زمين و هر كه در آن است به چه كسى تعلق دارد؟» (۸۴) خواهند گفت: «به خدا.» بگو: «آيا عبرت نمى‌گيريد؟» (۸۵) بگو: «پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست؟» (۸۶) خواهند گفت: «خدا.» بگو: «آيا پرهيزگارى نمى‌كنيد؟» (۸۷) بگو: «فرمانروايى هر چيزى به دست كيست؟ و اگر مى‌دانيد [كيست آنكه‌] او پناه مى‌دهد و در پناه كسى نمى‌رود؟» (۸۸) خواهند گفت: «خدا.» بگو: «پس چگونه دستخوش افسون شده‌ايد؟» (۸۹) [نه!] بلكه حقيقت را بر ايشان آورديم، و قطعاً آنان دروغگويند. (۹۰) خدا فرزندى اختيار نكرده و با او معبودى [ديگر] نيست، و اگر جز اين بود، قطعاً هر خدايى آنچه را آفريده [بود] باخود مى‌برد، و حتماً بعضى از آنان بر بعضى ديگر تفوّق مى‌جستند. منزه است خدا از آنچه وصف مى‌كنند. (۹۱) داناى نهان و آشكار، و برتر است از آنچه [با او] شريك مى‌گردانند. (۹۲) بگو: «پروردگارا، اگر آنچه را كه [از عذاب‌] به آنان وعده داده شده است به من نشان دهى، (۹۳) پروردگارا، پس مرا در ميان قوم ستمكار قرار مده.» (۹۴) و به راستى كه ما تواناييم كه آنچه را به آنان وعده داده‌ايم بر تو بنمايانيم. (۹۵) بدى را به شيوه‌اى نيكو دفع كن. ما به آنچه وصف مى‌كنند داناتريم. (۹۶) و بگو: «پروردگارا، از وسوسه‌هاى شيطانها به تو پناه مى‌برم. (۹۷) و پروردگارا، از اينكه [آنها] به پيش من حاضر شوند به تو پناه مى‌برم.» (۹۸) تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد، مى‌گويد: «پروردگارا، مرا بازگردانيد، (۹۹) شايد من در آنچه وانهاده‌ام كار نيكى انجام دهم. نه چنين است، اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد. (۱۰۰) پس آنگاه كه در صور دميده شود، [ديگر] ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد، و از [حال‌] يكديگر نمى‌پرسند. (۱۰۱) پس كسانى كه كفه ميزان [اعمال‌] آنان سنگين باشد، ايشان رستگارانند. (۱۰۲) و كسانى كه كفه ميزان [اعمال‌]شان سبك باشد، آنان به خويشتن زيان زده [و] هميشه در جهنم مى‌مانند. (۱۰۳) آتش چهره آنها را مى‌سوزاند، و آنان در آنجا ترش‌رويند. (۱۰۴) آيا آيات من بر شما خوانده نمى‌شد و [همواره‌] آن را مورد تكذيب قرار نمى‌داديد؟ (۱۰۵) مى‌گويند: «پروردگارا، شقاوت ما بر ما چيره شد و ما مردمى گمراه بوديم.» (۱۰۶) پروردگارا، ما را از اينجا بيرون بر، پس اگر باز هم [به بدى‌] برگشتيم، در آن صورت ستمگر خواهيم بود. (۱۰۷) مى‌فرمايد: «[برويد] در آن گم شويد و با من سخن مگوييد.» (۱۰۸) در حقيقت، دسته‌اى از بندگان من بودند كه مى‌گفتند: «پروردگارا، ايمان آورديم. بر ما ببخشاى و به ما رحم كن [كه‌] تو بهترينِ مهربانى.» (۱۰۹) و شما آنان (مؤمنان‌) را به ريشخند گرفتيد، تا [با اين كار] ياد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان مى‌خنديديد. (۱۱۰) من [هم‌] امروز به [پاس‌] آنكه صبر كردند، بدانان پاداش دادم. آرى، ايشانند كه رستگارانند. (۱۱۱) مى‌فرمايد: «چه مدت به عدد سالها در زمين مانديد؟» (۱۱۲) مى‌گويند: «يك روز يا پاره‌اى از يك روز مانديم. از شمارگران [خود] بپرس.» (۱۱۳) مى‌فرمايد: «جز اندكى درنگ نكرديد، كاش شما مى‌دانستيد.» (۱۱۴) آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى‌شويد؟ (۱۱۵) پس والاست خدا، فرمانرواى برحق، خدايى جز او نيست. [اوست‌] پروردگار عرش گرانمايه. (۱۱۶) و هر كس با خدا معبود ديگرى بخواند، براى آن برهانى نخواهد داشت، و حسابش فقط با پروردگارش مى‌باشد، در حقيقت، كافران رستگار نمى‌شوند. (۱۱۷) و بگو: «پروردگارا، ببخشاى و رحمت كن [كه‌] تو بهترين بخشايندگانى. (۱۱۸)


سوره پیشین:
سوره حج
سوره مؤمنون
سوره‌های مکیسوره‌های مدنی
سوره پسین:
سوره نور

١.فاتحه ٢.بقره ٣.آل‌عمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس


تک‌نگاری

  1. نسیم ایمان (تفسیر سوره مؤمنون)، سید مرتضی نجومی، بوستان کتاب قم، چاپ چهارم ١٣٩٤ش ٢٥٢ صفحه.

پانویس

  1. خرمشاهی، «سوره مؤمنون»، ص۱۲۲۳.
  2. واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۲۲.
  3. معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
  4. خرمشاهی، «سوره مؤمنون»، ص۱۲۲۳.
  5. صفوی، «سوره مؤمنون»، ص۸۱۷.
  6. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۵.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۱۹۱.
  8. خامه‌گر، ساختار سوره‌های قرآن کریم، ۱۳۹۲ش.
  9. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷،ص۱۵۷؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۲۲.
  10. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵۷ ص۶و۱۳.
  11. واحدی، اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۳۲۴.
  12. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص ۷.
  13. قرائتی، محسن، تفسیر نور، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ يازدهم، ج۶، ص۸۲.
  14. البحراني، السيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص ۱۱و۱۳.
  15. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۶۷.
  16. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۳۱۰-۳۱۲.
  17. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۶۷.
  18. قرائتی، محسن، تفسیر نور، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، ۱۳۸۳ ش، چاپ يازدهم، ج۶، ص۱۲۹.
  19. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۶۸.
  20. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، اعلمی بیروت، ج۱۵، ص۷۴.
  21. اردبیلی، زبدة البیان فی احکام القرآن، مکتبه المرتضویه، ص۵۲-۵۳.
  22. معینی، «آیات الاحکام»، ص۱.
  23. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۷۵.
  24. صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۹-۱۰۸.
  25. پاتوق کتاب فردا
  1. دهخدا معانی د یگری نیز برای این واژه ذکر کرده است مانند: پشم شتر که با خون کنه مخلوط باشد. خون خشک که پشم شتر در آن کوبیده می شد و در قحطسالی ها خورده می شد. ماده شتر کلانسال که در آن اندکی قوّه باشد. گیاهی است که به بلاد بنی سُلَیم روید. دهخدا ذیل واژه علهز
  2. نازل شدن آیه یا آیاتی در شأن و فضیلت اهلبیت (ع) به معنای اختصاص داشتن آیات به آنان نیست بلکه اهلبیت(ع) به عنوان کامل‌ترین مصداق هستند.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
  • اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، محقق محمدباقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه، بی تا.
  • خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  • خرمشاهی، قوام الدین، «سوره مؤمنون»، در دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دار الشریف الرضی للنشر، ۱۴۰۶ق.
  • صفوی، سلمان، «سوره مؤمنون»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و مقدمه محمد جواد بلاغی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بی‌جا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • معینی، محسن، «آیات الاحکام»، در مجله تحقیقات اسلامی، سال دوازدهم، شماره ۱ و ۲، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
  • واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن‏، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.

پیوند به بیرون